هدیه امام رضا (ع )

نازنین مامان 

صبحی که تولد اقام بود و رفتیم حرم  و رفتم صحن انقلاب برای نماز خیلی شلوغ بود خیلی اتفاقی به سمت کفشداریها کشیده شدم میدیم خانمها دارن التماس خادم ها میکنند برای نبات و اونا هم میگفتند که تمام شده تو همین موقع یه خادمی در کارتن رو باز کرد و یه نبات داد بهم و به کسانی که پشت سرم بودن خیلی خوشحال شدم و رفتم و از کفشداری یه نایلون گرفتم برای کفشم و اومدم که یه جایی پیدا کنم تا جایی نیست و مجبور بودم از بین خانمهایی که نشسته بودن رد بشم با معذرت خواهی داشتم میرفتم که یه اقایی که لباس خادمها تنش بود دستش رو داز کرد و 2 تیکه نبات گذاشت تو دستم و بازم خیلی خوشحال شدم و بعدم اومدم و یه جایی برای نشستن پیدا کردم و اول سوره یس رو خوندم و رفتم که قران رو بگذارم سر جاش از خانم کناریم خواستم که جام رو نگه داره و قران رو گذاشتم و اومدم یه تیکه نبات رو بهش دادم از کرمان اومده بودن و بعدم برگشتیم خونه ولی خیلی خوش گذشت انشالا که امام رضا( ع ) جواب همه حاجتمندان رو بده و جواب مامان و بابا و خواهر و برادرای منم و خانواده شوهرم رو هم بده

2 روز بعد یکی از همسایه هااومد ارایشگاه و بازم بهم نبات داد و گفت که شوهرم خادمه و از حرم شب تولد اورده برات نمیدونی چقدر خوشحال شدم و همه رو به نشونه خیر گرفتم و انشالا که تو همین ماه عزیز خدا تو رو بهمون بده

انشالا