در انتظار فرشتموندر انتظار فرشتمون، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

فرشته آسمونی

بازگشت دوباره

سلام عزیز مادر  بعد از مدتی تاخیر برگشتم, این روزا خیلی سرم شلوغه اخه کلاس ارایشگری میرم و بعدم کار خونه و ...  این ماه هم باز نیومدی و من موندم و طعنه و نیش و کنایه های بابایی ولی بازم صبر میکنم و اینقدر میرم التماس امام رضا ( ع) میکنم و اینقدر در خونش میشینم تا تو رو بهمون بده. این ماه نذر حضرت رقیه ( ع ) رو دادم و یه مبلغی کمک خیریه این حضرت کردمکردچند روز پیش هم تو حرم که بودم و طبق معمول دلم گرفته بود و داشتم گریه میکردم با خدای خودم عهد بستم و به امام رضا (ع ) قول دادم که اگه تو رو بهمون بده از روز اولی که بفهمم حامله ام قران میخونم تا موقعی که به دنیا بیای و وقتی هم به دنیا اومدی همش برات قران بگذارم گ...
26 مرداد 1394

خسته ام از زندگی

ای خداااااااااااااااااااااااا , خدا جونم صدامو میشنوی؟ دیگه خسته شدم,از جونم و از زندگیم سیر شدم جونم رو بگیر و راحتم کن دیگه تحمل این همه سختی و زجر رو ندارم تحمل این همه حقارت رو ندارم دیگه ازت بچه نمیخوام , دیگه هیچی نمیخوام فقط جونم رو بگیر و راحتم کن فقط همین. 9 ساله با همه چیزش ساختم با همه چیز,حقم این نیست و نبود, دلم رو شکست , غرورم رو شکست ,بهم توهین کرد از همه گذشتم ولی دیگه نمی تونم , نمیخوام زنده باشم نمیخوام نمیخووووووووووووووام... تو شهر غربت , تک و تنها این حقم نیست که این جور به سرم بیاد شاید اگه بچه داشتم اینجور نمیشد کاش یه کمی به فکر دل منم بودی ای کاش ای کاش... دیگه نمیتونم بنویسم این اشک ...
24 تير 1394

8 سالگرد ازدواجمون

  سلام عزیز مادر روز یکشنبه 21 تیر 1394 سالگرد ازدواج من و بابایی بود و نتم قطع بود و نتونستم برات بنویسم تا امروز,عزیز مادر چی میشد تو این روز به یاد موندنی تو بغلمون یا تو دل مامانی بودی , اون روز بابایی روزه بود و کمی هم عصبی نمیدونم چش بود و منم چیزی نپرسیدم و شب هم قرار بود که بریم بیرون که نشد و خونه بودیم و روز قبل هم به بابایی گفته بودم بریم آتلیه و گفت که شاید رفتیم و اون روز چیزی نگفت و منم چیزی نگفتم و انشالا سال دیگه سه نفری با هم تو این روز قشنگ میریم آتلیه به امید سالی خوب و خوش که تو هم هر چه زودتر بیایی و دلمون رو شاد کنی و سال دیگه به مناسبت سالگرد و اومدن تو یه جشن مفصل بگیریم... ...
24 تير 1394

تولد امام حسن مجتبی (ع)

امروز 15 رمضان ولادت امام حسن مجتبی است؛و به همه دوستانم تبریک میگم ؛ یا بی بی فاطمه زهرا (ص) امروز روز شماست روز تولد اولین فرزندت به همین روز عزیز قسمت میدم که دل من و تمام دوستانم و همه منتظرا رو هم شاد کنی و ما هم طعم شیرین مادر شدن رو بچشیم یا فاطمه زهرا (ص) خیلی دلم بچه میخواد و حرف دلم رو به هیچ کس نمیتونم بگم دلم رو سپردم به خدا و به خودت دستمو نا امید برنگردون , خسته ام از نگاه مردم از حرف مردم ولی بازم ته دلم یه امیدی هست و میدونم که اگر دلم رو بسپرم به خودت نا امیدم نمیکنی یا فاطمه زهرا(ص) تو رو به امام حسن(ع) و به تمام اولادت قسم میدم به برکت این ماه عزیز منم تو همین ماه مادر بشم الهی و ...
11 تير 1394