در انتظار فرشتموندر انتظار فرشتمون، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 28 روز سن داره

فرشته آسمونی

داروی گیاهی من و بابایی

داروی گیاهی من و بابایی روز 30 خرداد به همراه بابایی رفتیم عطاری اندیشه که روغن زیتون و روغن کنجد بخریم اخه روغن نباتی رو کامل گذاشتم کنار, وقتی رفتیم یه خانمی جلوی در نشسته بود و گفت که تا ساعت 3:30 نمیان و رو در نوشته شده بود در روز 15  نفر ویزیت میشه برام جالب بود و از خانمه سوال کردم و گفت که باید ساعت 3:30 اینجا باشی و نوبت بگیری برای خیلی ازبیماری ها میان و خودش هم بار دوم بود می اومد و میگفت که داروهایی که بهش دادن خیلی خوب بوده و بعدم گفت که داماد سید ضیایی هست و از اونجایی که من خیلی دنبال سید ضیایی بودم که نوبت بگیرم و برم پیشش و نشد خیلی خوشحال شدم و خلاصه همون موقع یه نفر اومد و در باز کرد دستیار حاج اقا بودن و در...
6 تير 1394

تولد مامان

سلام نفسم امروز  تیر است و تولد مامانی , کاش تو هم بودی عزیزم ولی حتما صلاح و مصلحت خدا تو این بوده که من تا سالگی مامان نشم و امید دارم که امسال  تو رو خدا بهمون بده و دلمون رو شاد کنه بابایی بهم تبریک گفته از دیروز ولی هنوز کادو نداده و بهم گفته هر چیزی که خودم دوست دارم بخرم و خودش میخواسته انگشتر بخره  ولی از اونجایی که من انگشتر بجز حلقه ازدواجمون چیز دیگه دستم نمیکنم گفته خودم انتخاب کنم منم شاید رفتم و یه تیکه طلا برداشتم اولین دعایی که امروز کردم این بود که خدا تو رو هر چه زودتر و تو همین  سالگی بهمون بده نه دورتر اخه دیگه طاقت این همه دوری رو ندارم راستی دیشب دوست بابایی برا...
6 تير 1394

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دارم صبوری می كنم مگه نه خدا جون؟! چرا تنهام گذاشتی؟ چرا احساس بی پناهی میكنم؟ چرا قلبم در فشاره؟ چرا دیگه حس صحبت با تو روهم ندارم با اینكه می دونم تو داری نگاهم می كنی؟ نمی گم خسته شدم!چون تو ناراحت می شی!چون در میون این همه نعمتت فقط به خاطر نداشتن یه نعمت بزرگت بگم خسته شدم و بریدم می شه ناشكری. ولی می تونم بگم خدایی كه مونس تنهایی آدمهای تنها هستی می خوام باهات درد دل كنم. می تونم داد بزنم و بگم دلم گرفته. می تونم بگم تو فقط می دونی تو وجود و فكر من چی میگذره پس فقط می تونم با تو...
19 خرداد 1394

15 شعبان

سلام گل مامان فردا عیده,روز تولد امام مهدی(عج) نذر کردم که تو رو بهمون بده تا آخر عمرم هر سال نیمه شعبان شیرینی بدم ازش خواستم که سرباز خودش رو بهمون بده,انشالا از دیشب دارم کتابهای حاج آقا حسنعلی نخودکی رو میخونم واقعا چه مرد بزرگی بودند , خیلی خیلی تاثیرگزاره و تصمیم گرفتم دیگه برا نماز خوندن کاهلی نکنم , ایشون اولین صحبتشون روی نماز اول وقت خوندن است و یه موضوع دیگه که خیلی روم تاثیر گذاشت دستورالعمل آیت الله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی به امام خمینی بود که تصمیم دارم اونم انجام بدم برات میگذارم که تو هم همیشه از این صحبت ها درس بگیری و تو زندگیت استفاده کنی شرح ماجرا به نقل از فرزند آیت الله شبیری زنجانی...
12 خرداد 1394

خریدن ماشین

سلام نفسم دیروز 10 خرداد بابایی رفت و ماشین خرید , اخه برا رفتن و خانواده ها رو دیدن خیلی سخته که ماشین نداشته باشیم انشالا که قدم ماشین برامون خیر باشه و تو هم همین ماه بیای تو دل مامانی و دل مامان و بابا رو شاد کنی ,  به بابایی هم گفتم که انشالا مبارک باشه و با قدم این ماشین بابا بشی و اونم گفت انشالا و فهمیدم که اونم خیلی منتظر اومدن توئه... بابایی اومد دنبالم وگفت حالا کجا بریم؟گفتم برو تا بریم دور حرم یه دوری بزنیم و رفتیم و از آقا امام رضا (ع) خواستم که تو همین ماه تو بیایی و دعاهای دیگه قربونت برم دارم اینا رو برات مینویسم که بدونی مامان و بابایی خیلی دوستت دارن ...
11 خرداد 1394

درد دل

سلام گلم عزیز مامان این ماه هم نیومدی و بازم دل مامانی رو شکستی,دیگه خسته شدم عزیزم از بس انتظار کشیدم و غصه خوردم ولی بازم ناامید نمیشم و دست از دعا برنمی دارم تا تو بیایی این روزا دلم خیلی میگیره و با بابایی میریم پارک , وقتی میرم اونجا بیشتر حالم میگیره اخه همه مامان و باباها بچه هاشوونو آوردن پارک ولی بغل ما هنوز خالیه... منم دوست دارم سوار تابت کنم و تابت بدم   بازم به خودم میگم حتما حکمتی تو کاره که من نمیدونم و امیدم رو از دست نمیدم و برا اومدنت لحظه شماری میکنم   ...
11 خرداد 1394

نذر ماه شعبان

نفس مامان نذرهایی که برای ماه شعبان کردم برات مینویسم: 14000 صلوات به نیت چهارده معصوم 1000 صلوات به نیت هفتاد و دو تن شهید دشت کربلا 1000 صلوات به نیت حضرت رقیه(ع) 1000 صلوات به نیت حضرت علی اصغر(ع) انشالا که خدا قبول کنه و مشکلات زندگیمون بر طرف بشه و خدا هم دلش به حال من و بابایی بسوزه و تو رو بگذاره تو بغلمون... عزیزم نمیدونی چقدر دوست دارم که خدا تو همین ماه های عزیز تو رو بهمون بده , روز اول ماه شعبان رو روزه گرفتم و هر چند روز که بتونم روزه میگیرم دیروز از امام مهدی(عج) خواستم که یه سرباز خودش بهمون عطا کنه انشالا   ...
31 ارديبهشت 1394

نذر ماه رجب

عسل مامان من برای ماه رجب چند نذر کرده بودم که برات مینویسم 15 اردیبهشت ماه ختم 40 روزه سوره حشر را شروع کردم به نیت این که خدا تو رو به من و بابایی عطا کنه 21 اردیبهشت ماه ختم قرآن رو شروع کردم به نیت سلامتی و زندگی خوب و سرشار از عشق با بابایی عزیزی و به نیت بچه دار شدنمون چهارده هزار صلوات به نیت 14 معصوم و پنج هزار صلوات به نیت 5 اولوالعزم و هزار صلوات به نیت سلامتی و ظهور هر چه زودتر امام مهدی(عج) که جمعا بیست هزار صلوات بود  2 روز آخر ماه رجب رو روزه گرفتم انشالا که خدا قبول کنه   ...
30 ارديبهشت 1394

هدیه روز مرد

سلام نی نی مامان روز مرد خیلی دوست داشتم بودی تا به بابایی علاوه بر روز مرد, روز پدر رو هم تبریک میگفتم ولی افسوس که نشد ,امیدوارم که تا سال دیگه تو اومده باشی و مونس تنهایی های  مامان باشی , خیلی بهت نیاز دارم مامانی زودتر بیا و دلم رو شاد کن , برا روز مرد برا بابایی یه بلوز خوشکل خریدم خیلی بهش می اومد و اولین جمله ای که بهش گفتم این بود که مبارک باشه و انشالا که سال دیگه با نی نیمون برم و برات کادو بخریم ... من امیدم رو از دست نمیدم و برای اومدنت روز و شب دعا میکنم...   ...
25 ارديبهشت 1394